روایت گروه جهادی ایثار در «جشن رمضان»/ از روستای بیشناسنامه تا پایان فراق 12 ساله یک مادر
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۸۸۳۹۷۳
گروه جهادی ایثار ماجرای پایان یک فراق 12 ساله و همچنین روستایی را در «جشن رمضان» روایت کردند که اهالی روستا نه شناسنامه داشتهاند و نه سربازی رفتهاند.
به گزارش خبرگزاری فارس، برنامه «جشن رمضان» در پانزدهمین شب این ماه مبارک میزبان یکی دیگر از گروههای جهادی بود. در این قسمت گروه جهادی ایثار ماجرای پایان یک فراق 12 ساله و همچنین روستایی را روایت کردند که اهالی روستا نه شناسنامه داشتهاند و نه سربازی رفتهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنا بر این گزارش، برنامه «جشن رمضان» در پانزدهمین شب این ماه مبارک میزبان یکی دیگر از گروههای جهادی بود، در این قسمت گروه جهادی ایثار ماجرای پایان یک فراق 12 ساله و همچنین روستایی را روایت کردند که اهالی روستا نه شناسنامه داشتهاند و نه سربازی رفتهاند.
حسین مولایی، مجری برنامه «جشن رمضان» در ابتدای برنامه از سفرههای مهدوی گفت و کمکهایی که مردم سخاوتمند ایران برای برپایی آن کردهاند و در ادامه صحبتهایش گفت: هر شب اینجا در کنار سفره افطار مینشینیم و قصههای مردم کشورمان را میشنویم با یاد جهادگرانی که قهرمان هستند و در دلها جا دارند.
وی مانند هر شب به معرفی یک شهید پرداخت و بخشی از زندگی او را بازگو کرد، شهیدی که خوشسیما و خوشپوش بود؛ « آقازاده زیبارویی بود و به سر و وضع خود میرسید قهرمان پرورش اندام در استان خراسان رضوی شده بود، حالا آقازادهای با این وجنات که لباس پوشیدنش زبانزد خاص و عام بود بعد از تشکیل لشکر فاطمیون با خود قرار گذاشت که برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه برود این شهید بزرگوار رضا اسماعیلی است که جانش را به همراه شیربچههای فاطمیون فدا کرد، نام این شهید مدافع حرم امشب در طاقچه افتخارات ما میدرخشد.»
*گروه جهادی ایثار؛ جهادگرانی در خراسان شمالی
«نیما ربیعیان» و «میلاد خداییان» از بچههای این گروه جهادی بودند که دو قصهها را روایت میکردند، خداییان از انگیزه تشکیل گروه جهادی ایثار گفت و تا بخشی از تلاشهای انقلاب برای محرومیتزدایی از روستاها را به تصویر بکشد، « تجربه خوبی طی دوران دانشجویی در فعالیتهای جهادی داشتیم و با همین تجربه در سال ۸۹ قرارگاه ایثار را تشکیل دادیم که ذیل این قرارگاه ۱۰ گروه جهادی فعالیت میکردند که مرکز این قرارگاه بجنورد و محل فعالیتهایش روستاهای اطراف آن بود، در آن زمان با استفاده از ظرفیت مردم بومی بعد از بررسی و شناسایی محل، سه منطقه انتخاب شد تا گروهای جهادی به آن اعزام شوند»
ربیعیان دیگر عضو گروه که مسئولیت تأمین نیازهای گروههای جهادی را برعهده داشت، در پاسخ به سؤال مجری که درباره حقوق وی پرسیده بود، گفت: «حقوق در کارهای جهادی جایی ندارد و اگر عاملی باعث از هم پاشیدن گروه وجود داشته باشد مادیات است، این کاری جهادی است که با عشق و ایمان عجین شده است.» وی از حال و هوای بچههای جهادی گفت که بدون چشمداشت به کمک هموطنان خود میآیند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نیستند و هیچ سختی راهی آنها را به عقب نمیراند.
این جهادگر جوان از سیر آغاز فعالیتهای جهادی گفت و با بیان اینکه قبل از سال ۸۹ گروههای جهادی به صورت پراکنده در خراسان شمالی کمکرسانی میکردند، اظهار کرد: در این سال با اعتماد یک مدیر به جوانان توانستیم به این فعالیتها انسجام دهیم که یکباره از جمعیتهای کم به ۶۰۰ نفر برسیم و در سه منطقه محروم آغاز به کار کردیم.
ربیعیان سفر رهبر انقلاب به خراسان شمالی را نقطه عطفی برای محرومیتزدایی در این استان دانست و بیان کرد: خراسان شمالی بعد از سفر پربرکت مقام معظم رهبری روی آبادانی را به خود گرفت و با اینکه اقدامات جهادی در آن انجام میشد اما از سال 91 روحیه جهادی با شور زیادی جاری و ساری شد که سرمنشأ اتفاقات بسیار مثبتی در این استان محروم بود.
وی از وضعیت قبلی خراسان شمالی گفت، استانی شمالی اما محروم که غبار محرومیت را از چهره آن میزدودند، «خراسان شمالی به خودی خود محروم است و جزء دهکهای پایین کشور قرار دارد اما بعد از سفر پربرکت مقام معظم رهبری بود که مردم استان به خوبی ثمره میوه انقلاب را چشیدند، پیش از آن برخی روستاها از ابتداییترین امکانات محروم بودند و به قول معظمله «هایهای نان داشتند و وای وای آب».
*پایان فراق مادر لیلا
ربیعیان با بیان اینکه از آن زمان مشغول فعالیتهای جهادی شدیم تا بتوانیم بخشی از محرومیت این منطقه رفع کنیم، تصریح کرد: بعد از گسترش کار نیاز به کمکهای دولتی داشتیم و کارهای اداری باعث شده بود چند وقتی درگیر هماهنگی با مسئولان دولتی شوم تا بتوانیم امکانات مورد نیاز را از آنها بگیریم، این امر حضور مستقیم من را در فعالیتهای جهادی کمتر کرده بود به همین خاطر همواره پیش خدای خود گلایه میکردم که با این کار توفیق کار جهادی از من گرفته شد است.
وی با بیان اینکه همواره کمک خدا را در کارهایمان میدیدیم، آغازگر روایت اولین قصه این شب شد؛ «یک روز برای سرکشی به یکی از روستاها رفتیم که شب قبل از آن یک مستند از خانه تاز ساخته شده مادر لیلا پخش کرده بود، وقتی به آنجا رسیدیم برای اینکه حال ایشان را عوض کنم گفتم مادر مشهور شدید و همه شما را دیدند اما ایشان بغض کردند و زیر گریه زدند و گفتند من بعد از فوت پسر تنها شدهام و دیگر کسی را ندارم، به خاطر حرفم عذاب وجدان گرفتم برای سرکشی به چند روستای دیگر رفتیم در یکی از روستاها به سه خانه سرکشی کردیم که هر سه خالی بودند موقع رفتن صاحب بقالی روستاها خانهای را به ما نشان داد که به آن نرفته بودیم.» این جهادگر هدایت این ماجرا را به دست کس دیگری میدانست که میخواست آرزوی یک مادر دلشکسته را برآورده کند.
وی به ادامه ماجرا پرداخت و گفت: با مراجعه به آن منزل با خانم رمضانیان آشنا شدیم در حین صحبت متوجه شدیم وی دختر مادر لیلاست که به خاطر مریضی و دیگر مشکلات ۱۲ سال از دیدن مادر خود محروم شده است و مادر هم چشمانتظار اوست، آن روز فرمان ماجرا دست کسی دیگری بود، همان روز خانم رمضانیان را ماشین به پیش مادر بردیم و این فراق ۱۲ ساله پایان یافت.
*طعم شیرین جهاد در روستایی که مردمش شناسنامه هم نداشتند
جشن رمضان به ماجرای بعدی پرداخت، کالشور روستایی که مردمانش نه شناسنامه داشتند و نه کار ملی؛ «عمو امیر» یکی از اهالی این روستا مهمان این برنامه شده بود تا ماجرای این روستای محروم را بازگو کند. « 100 نفر در این روستا زندگی میکنند اما تا چند سال پیش هیچ کس پیگیر مشکلات ما نبود»، ربعیان در ادامه صحبتهای عمو امیر گفت: در سال ۹۱ و سفر مقام معظم رهبری به خراسان شمالی، ایشان در روز آخر سفر دستور پیگیری مشکلات روستای کالیمانی و ۱۳ روستای بلوچنشین را به مسئولان و گروههای جهادی دادند، بعد از این فرمایش همه نیروها بسیج شدند تا بخشی از این مشکل را حل کنند.
عمو امیر از اقدامات گروههای جهادی گفت که چگونه برای آن سرپناه ساختند و امکاناتی مانند آب شرب و برق را به روستا رساندهاند، ربیعیان در ادامه صحبتهای این کالشورنشین گفت: البته روستاییها به راحتی به ما اعتماد نکردند تا در نهایت با واسطه شدن یک فرزند شهید توانستیم به آنها کمک کنیم، حالا هم یک سال و نیم است که گروه جهادی غبار محرومیت را از روی چهره این روستا برمیدارند امیدواریم که شهریور امسال شاهد افتتاح روستای جدید کالشور باشیم.
برنامه «جشن رمضان ۹۹» کاری از گروه اجتماعی شبکه پنج به تهیهکنندگی رسول آذر سرا و اجرای حسین مولایی هر شب ساعت ۱۹:۴۵ روی آنتن شبکه پنج سیما میرود.
پخش صلوات خاصه امام رضا (ع)، تلاوت قرآن و اذان زنده توسط قاریان ممتاز کشور، گفتگو با گروه جهادی و مهمانان برنامه، پخش دعای فرج از بخشهای این برنامه است. در پایان برنامه پس از نمایش تصاویری از سردار و جهادگر شهید فرمانده عزیز حاج قاسم سلیمانی، تندیس وی به عنوان هدیه و تقدیر برنامه از مهمانان اهداء میشود.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: روستا روایت شهید گروه جهادی فعالیت های جهادی گروه جهادی ایثار گروه های جهادی خراسان شمالی نه شناسنامه فراق 12 ساله جشن رمضان فعالیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۸۳۹۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیات جدید و دردناک از دزدیده شدن دختر ۴ ساله کلالهای ؛ قصد فروش یسنا را داشتند
به گزارش پارس نیوز ، روزنامه اعتماد در گزارشی در خصوص جزئیاتی از دزدیده شدن یسنا، دختربچه ۴ ساله کلالهای نوشت: با توجه به اینکه مادر یسنا نمیتواند فارسی صحبت کند یکی از افراد نزدیک به خانواده یسنا که تمایل ندارد نامش در گزارش منتشر شود به «اعتماد» میگوید: «پدر یسنا معلول است و نمیتواند راه برود. روز حادثه مادر یسنا طبق معمول فرزندانش را سر زمین برده بود تا نخودفرنگی برداشت کنند. خواهر و برادر یسنا هم مشغول کار بودند. یسنا به مادرش میگوید که آب میخواهد. مادر یسنا از همسایهشان یک لیوان آب میگیرد و به یسنا میدهد. بعد از این موضوع ناگهان یسنا گم میشود. مادرش تا نیم ساعت متوجه گم شدن یسنا نمیشود. بعد از نیم ساعت متوجه میشود و اهالی شروع به جستوجو برای یافتن یسنا میکنند. هر جا را میگشتیم یسنا نبود تا اینکه بعد از ۵ روز یک کایتسوار داوطلب هلالاحمر یسنا را در علفزار نزدیک جایی که مفقود شده بود، زنده پیدا کرد.»
این فرد در ادامه میگوید: «دو، سه نفر در این رابطه بازداشت شدند، اما کارگری حدودا ۳۵ ساله مظنون اصلی بود و وقتی متوجه شد خبر گم شدن یسنا منتشر شده از کلاله خارج که توسط پلیس دستگیر میشود. او قصد فروش یسنا را داشته است. غیر از این فرد یکی، دو نفر دیگر هم به عنوان مظنون بازداشت هستند.»
این فرد در واکنش به این سوال «اعتماد» که با توجه به اینکه یسنا ربوده شده و در حال حاضر در بیمارستان کلاله بستری است آیا امکان آزار و اذیت یا تعرض از سوی متهمان وجود داشته، میگوید: «هیچگونه آزار و اذیتی صورت نگرفته است. یسنا فقط از نظر روحی و جسمی تضعیف شده که فعلا باید در بیمارستان بستری باشد.»